در رنجیم

ساخت وبلاگ

‏تابستان همه چیز را دارد بخار می‌کند. تیرهای ایستگاه اتوبوس زیر آفتاب مواج و سست جلوه می‌کند. کسی روی نیمکت فلزی ایستگاه نیست. همه زیر سایه‌ی ایجاد شده در پشت سازه پناه گرفته‌اند. هیچ کس حوصله ندارد. آدم‌ها آشکارا رنج می‌کشند و یکدیگر را انکار می‌کنند.

‏همه چیز بوضوح رنج می‌کشد. خط کشی آسفالت مذاب رنج می‌کشد. اتومبیلی که ایستاده رنج می‌کشد. نمای ساختمان نیمه‌کاره غرق در رنج خویش است. بعد نوبت آدم‌ها می‌رسد. آدم‌ها زاده شده‌اند تا رنج بکشند و بعد بمیرند. مرگ خود را در نمای سنگی در گورستان برای زمان به یادگار بگذارند.

+ شنبه هفتم مرداد ۱۴۰۲ ساعت 21:19 ‌‌  | 

روزهای برفی ......
ما را در سایت روزهای برفی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rouzhayebarfio بازدید : 66 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1402 ساعت: 4:26