اتوبوس از کنار گورستانی میگذرد که پدرم در آن آرمیده. از فراز دیوارها گورهای بهم پیوسته را میبینم، به امید اینکه قبر پدر را بیابم. بچه که بودم یکبار توی پارک لاله گم شدم. مردی مرا روی شانه گذاشت تا از بلندی پدرم را پیدا کنم. پیدا کردم. با گریه داد زدم بابا. شنید. حالا نمیشنود ..
برچسب : نویسنده : rouzhayebarfio بازدید : 48