خواهم رفت

ساخت وبلاگ

تمام شب دوباره کتاب‌ها را توی کارتن‌ها جا داده‌ام. صبح، یکی دو لقمه نان و پنیر و حالا چای. و یک لیوان دیگر هم خواهم خورد. دقایقی از یک فیلم تازه را دیده‌ام. روی کارتن‌ها نام اسباب و اثاث را نوشته‌ام. شاید عصر بخوابم. بعد، شعر ساعت پنج عصر را اینجا بگذارم. که شاملو ترجمه کرده. و خود هم خوانده است. گویی کسی جز او نمی‌توانسته آن گونه که شاعر گفته ترجمه کند و آن گونه که در ذهن شاعر بوده بخواند. البته فکر می‌کنم جز این هم نیست. بعد، شب خواهد شد. شنبه خواهد آمد. یک‌شنبه و شنبه‌های دیگر خواهند شمرد تا جمعه بشود. بعد، از این خانه خواهم رفت. گلدانم را هم خواهم برد. مزرعه‌ی کوچکم که قد کف دست در آن لوبیا می‌کارم. بهش دل می‌بندم تا ببالد. رشد بکند. محصول بدهد. و بپژمرد. و عمر مرا مال خود بکند.

t.me/s_sharif_pub

+ نوشته شده در جمعه بیست و سوم دی ۱۴۰۱ ساعت 12:48 توسط سیروس شریفی  | 

روزهای برفی ......
ما را در سایت روزهای برفی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rouzhayebarfio بازدید : 102 تاريخ : جمعه 30 دی 1401 ساعت: 10:53