پس از باران لطیف صبحگاهی
در دشتی که دستم به آن نمیرسد
گلی شکوفا شد
میان بستر آواز آهنگین پرندگان مرغزار.
گلی که هرگز نخواهم دید
دشتی که هرگز در آن نخواهم دوید
و بر بارانش سجده بر علفزار نخواهم برد
اما حسرت آن را همیشه بر دوش نحیف دلتنگی ام احساس خواهم نمود
برچسب : نویسنده : rouzhayebarfio بازدید : 111