زخم جانکاه

ساخت وبلاگ
 

جاده که مه آلود می شود

من

میترسم از اندوه

میترسم از تلخی خاطرات مرگ آلود 

در این سیاهی وهم انگیز سرد مرا در آغوش بگیر ای برف

تو ای اندوه خاکستری درد آجین

ای سکوت بغض آلود مرگ انسانی

دشنه ای شو سوار بر دست های بیچاره ام

هزار هزار جریب آرزوی بر باد رفته 

هزار هزار حسرت جانکاه قربانی دریدن توست

تو ای شاعر تمام شعرهای ناتمام

ای مسافر جاده های مغربی

تن نحیف مرا بدرید ای گرگان شب

خون مرا بریزید تکه تکه ام کنید 

و سر قبر قلب هزار هزار پاره ام گلاویز شوید

و لاشه ام را در دل کوهستان بگسترانید

تا قطرات سیاه خون ، این خون نگون بخت درد آلود با برف سرد در هم آمیزد

و دلتنگی های ناتمام من چادری ابدی شود

بر این سیاهی چسبناک شب

 

 

 

من ؛در یک شب مه آلود . وقتی که کارد به استخوان می رسید. 

 

 

روزهای برفی ......
ما را در سایت روزهای برفی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rouzhayebarfio بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 13:33