سعی میکنم چیزهای پراکندهای بنویسم تا رشتهی کلام را بیابم. افکارم را توی ذهن سامان بدهم و دنبالهی کلامی درون مغزم را بگیرم و از آن حرف بزنم. صبح، با بیحسی دست چپم از خواب بیدار شدم. تا ظهر مراجعه به پزشک طول کشید و غروب مختصری خوابیدم. حالا وضعیت دستم رو به بهبود است. نوار قلب ایراد چندانی نشان نمیداد. دکتر توصیه به پرهیز از اضطراب کرده بود. از تسکین داروهای آرامبخش در یک خلسه خوشایند فرو رفتهام. کمی پیش فکر کرده بودم دارد برف میبارد. پرده را کنار نزدهام. از ضربهی تلخ نا امیدی میترسم. چرا آدم باید حرف بزند. چرا بنویسد و چرا احوال خویش را برای دیگران شرح بدهد. این کثافتی که آدم بهش دچار است که هر لحظه را برای همنوعان خویش تعریف میکند و این سرخوردگی پس از آن چه دستاوردی برای بشر محسوب میشود که اینگونه شیفتهی آن است. و در پی نیل به آن به هر دری میزند. من، تنها ترین مردی هستم که در زندگی خود سراغ دارم. یک انسان اندوهگین. یک موجود تلخ رقتبار که مدام در حال سرزنش خود است. از برقراری هر رابطهای با انسانهای دیگر سر باز میزند و اگر تن به ایجاد رابطه بدهد برای نشان دادن غیر قابل ایجاد بودن یک رابطه با اوست. + دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۴۰۲ ساعت 23:3 س. شریف | بخوانید, ...ادامه مطلب
نمیدانم چه استفادهای از ساعتهایی که کار ندارم بکنم. اغلب گوشهای مینشینم و تلفنم را توی دست میگیرم و به صفحه آن خیره میشوم. کتابی را باز میکنم و نمیخوانم. مطلبی را نیمه نوشته میگذارم. حوصله شنیدن موسیقی ندارم. میخواهم با کسی حرف بزنم. اما غالبا مردم حوصله مرا ندارند.من هم حوصله ایشان را ندارم. علاوه بر این تمام حرفها پیش از این بارها گفته و شنیده شده. دهان باز کردن در اکثر اوقات به ابتذال میانجامد. آدمِ ساکت دستکم هنوز بند خود را به آب نداده. دستکم احترامی برای خود دارد. میشود بخوابم، اما خوابم نمیبرد. انتظار برای خوابیدن احمقانه است.یا لابلای آگهی های مردم که اموال دست دوم خود را در معرض فروش گذاشتهاند پرسه میزنم. اغلب چیزهای بیهوده و شکسته و خراب که مردم امیدوارند شاید بشود ازش پولی به جیب زد. تعاریفِ بیهوده. اجناس عتیقه. کتابهای پر ارزش. مردم همیشه خود را صاحب چیزهای قیمتی میدانند.دوست دارند خود را جای کسی جا بزنند. نسب خود را جستجو میکنند تا به مورد دندان گیری دست یابند. اگر هم نیابند میسازند. تا جایی برای خود در میان گذشتهها دست و پا کنند. خود را بزور داخل قبر دیگری بکنند. در گذشته زندگی میکنند. من از تبار فلانم. اما حالا گیر توی احمق افتادهام.نمیدانم چکار باید کرد. چطور خود را از بند چسبناک رخوت رهاند. من آدمی اجتماعی نیستم. در اجتماعات دست و پای خود را گم میکنم. از اینهمه آدم که در تمام جزئیات به یکدیگر شبیهاند رم میکنم. دهانهای گشوده. آلتهای تناسلیِ گرسنه. چشمهایی که رو به هر طرف گدایی میکنند.از شناختِ خود میترسم. از ترسیم هیولایی که در درونم است و از من زندگی میکند در هراسم. برای همین است که از گفتگو با آدمها اجتناب میکنم. م, ...ادامه مطلب
ارابه خدایان نشانه های خدایان معجزه های خدایان. اریک فون دانیکن. استخدامی بانکها. قطره قطره شبنم عشق.رمان.دو جلد دلباخته.جین آستن. هزار و یک شب.رحلی.قاب دار نفیس. اسرار خود هیپنوتیزم. غریب آشنا.رمان. طاعون و عصیانگر.آلبرکامو. آیین دوست یابی . دیل کارنگی شفای زندگی . لوییز هی موفقیت نامحدود. آنتونی رابینز مهارتهای زندگی . دکتر سید اصغر ساداتیان روانشناسی تیپ های شخصیتی نه گانه. دکتر دقیقیان مدیریت بحران. برایان تریسی لحظه های ناب و حقیقی. باربارا دی آنجلیس دوستی با خدا. جوی داوسون رازهایی درباره مردان. باربارا دی آنجلیس زن های م,لیست کتابهای درسی پایه دهم,لیست کتابهای درسی,لیست کتابهای درسی پایه هفتم,لیست کتابهای درسی پیش دانشگاهی رشته انسانی,لیست کتابهای درسی دبیرستان,لیست کتابهای درسی دهم انسانی,لیست کتابهای درسی دهم تجربی,لیست کتابهای درسی پیش دانشگاهی تجربی,لیست کتابهای درسی دوم تجربی,لیست کتابهای درسی پیش دانشگاهی انسانی ...ادامه مطلب